((این داستان واقعیست))

برای انسان نابینا شیشه و الماس یکی است..اگر کسی قدر تو را ندانست فکر نکن تو شیشه ای...او نابیناست

((این داستان واقعیست))

برای انسان نابینا شیشه و الماس یکی است..اگر کسی قدر تو را ندانست فکر نکن تو شیشه ای...او نابیناست

۲۷

١١ شهریور حکم تقسیط مهریه اومد...مقرر شد ۴٠ تا سکه به عنوان پیش قسط به اضافه ماهی یک سکه...البته هر زمان مالی ازش پیدا شد قابل توقیفه....

١٨ شهریور دیگه اوج شاهکار دودو و وکیل مغز فندقیش بود...

البته از اون زمان که اجرائیه مهریه به دودو ابلاغ شده بود دیگه ایشون به کلی مفقود شده بودن و خودشون زحمت تشریف فرمایی به دادگاه رو نمی کشیدن و انجام کلیه امور به وکیل متبحرشون !!!!سپرده شده بود....

١٨ شهریور وکیل محترمشون رفته بود و یه دادخواست جدید داده بود....

اونم چه دادخواستی؟!!فـــــــــســـــخ نــــــکــــــاح به دلیل تدلیس در ازدواج !!!!اونم با چه دلیلی ؟!!!زخم معده و کیست....یعنی گفته بود من زخم معده داشتم و از ایشون پنهان کردم و به همین دلیل اصلا از پایه و بنیان عقد باطله!!!!اونا تقاضا کرده بودن که دادگاه من رو بفرسته پزشکی قانونی!!!

واقعا دیگه از وجود همچین همسر بی مغزی خجالت می کشیدم...

اولای کارمون از دستش ناراحت می شدم و عصبانی...ولی الان دیگه خجالت می کشیدم از اینکه همچین آدم بی فکری همسرمه...

تو دادگاه کارمندا و مراجعین می گفتن این رو از کجا پیدا کردی؟آقای " آ " می گفت خداییش شما چه ربطی به هم داشتین؟ دختر خوب از چیه این خوشت اومد آخه؟

چی باید می گفتم ....گفتم از تو لپ لپ پیداش کردم....بد شانس بودم جایزه ام این در اومده...

دلم می خواست حالا که کار به اینجا رسیده لااقل محکم بایسته....راستش دلم می خواست قَدَر باشه تا باهاش بجنگم...ولی از شانس من حتی تو مبارزه هم خیلی احمق بود....

خانم "ن " می گفت  حالات روانیش هر روز بیشتر از روز قبل داره خودش رو نشون می ده...فقط خودت رو از زندگی این خونواده مجنون بکش بیرون...جوونی...حیفی...بزار اینا تو لجن خودشون دست و پا بزنن...

ولی من دلم با جدا شدن خنک نمی شد....

گفتم جدا بشم که چی بشه؟الان راحتم....اگر جدا بشم باز پای خواستگارا به خونه باز میشه که اصلا تو زندگی آینده من این یه مورد جایی نخواهد داشت...

گفتم چرا من تقاضای طلاق بدم...اون تقاضا بده....

تا وقتی هم تقاضا نده و خونه تهیه نکنه باید نفقه بده....

خلاصه تقریبا این مکالمه بیشتر وقتا تکرار می شد...

١٨ شهریور وکیلش که دادخواست داده بود و رفته بود هنوز وقت رسیدگی تعیین نشده بود و چون من بعد از وکیل رسیدم قاعدتا تو این فاصله کارهای پرونده انجام شده بود و وقتی دیدن من حضور دارم وقت رسیدگی ابلاغ شد بهم...وقت رسیدگی ٣١ شهریور ساعت ١٠:٣٠....

یکی از اعتراضات وکیل همین بود که پرونده که همون روز تشکیل شده چطور همون روز هم ابلاغ شده ؟پس نتیجه می گیریم خانم آ با قاضی و کارمندا تبانی کرده...

(بنده ی خدا...از شانس زیبای تو بود که من بلافاصله بعد از تو رفتم دادگاه....کجاش غیر قانونیه؟)

نمی دونم این فکر چی بود که به شدت تو مغز این وکیل و موکلش رخنه کرده بود ....اصلاً قاضی مگه قیمت داره...بر فرض که زبونم لال کسی رو بخوای بخری...قیمت یه قاضی دادگاه خانواده با کارمنداش چنده ؟

اصلا پرونده بی اهمیت نفقه یا مهریه یا فسخ نکاح ارزشش چنده؟

قاضی پرونده ما یه جانباز شیمیایی بود (البته بعدها فهمیدم)..چطور آدما به این راحتی می تونن به یک نفر تهمت بزنن...

١٩ شهریور دودو به حکم های استرداد جهیزیه !!!!! و تقسیط مهریه اعتراض زده بود ...که لایحه اش رو دریافت کردم...

جالبه که دودو روش خیلی زیادتر از این حرفها بود...به حکم استرداد جهیزیه اعتراض زده بود ( یعنی با توجه به اینکه هیچ مدرکی  و شهودی  و فاکتوری نداشت و تو جلسه رسیدگی دادگاه هم حاضر نشده بود بازم اعتراض زده بود که جهیزیه مال منه)

گفته بود شهودش از فامیلاش هستن(اولا به غیر از خواهرم فامیل های دیگه درجه ١ نبودن...ثانیا مگه جهیزیه رو بقال سر کوچه میاد میبینه ؟خوب مسلمه که شهود جهیزیه اقوامم هستن...ثالثا قاضی با توجه به فاکتور های ارائه شده حکم صادر کرده بود و به اونا بیشتر استناد کرده بود)...گفته بود شهودش با من عداوت دنیوی و اخروی دارن...(معلومه ...گفتن نداره)

پیوست این لایحه اعتراض یه شکایت هم به صورت کتبی به حفاظت اطلاعات کرده بود و علناً عنوان کرده بود قاضی و خانم " ن" و آقای " آ " و بقیه کارمندای دادگاه با ایشون همدست هستن...

پدر آقای " آ " هم از کارمندای اسم و رسم دار همون مجتمع هستن و فوق العاده هم انسان شریف و محترمی هستن...

خلاصه وقتی برگه شکایت رو نشون کارمندا و قاضی دادم شدن مثل اسفند رو آتیش...

قاضی عصبانی اومد بیرون دادگاه و گفت این آدم ابله یا وکیلش هر زمان پیداشون شد بیارینشون اینجا...باید تکلیفم رو با اینا روشن کنم...

آقای " آ" هم گفت از این به بعد هیچ کدوم این دو نفر حق نشستن تو دفتر دادگاه رو ندارن و باید تو راهرو منتظر انجام کارشون باشن...من راهشون نمی دم...(گفته بودم دودو خیلی وقت بود که گم و گور شده بود و فقط وکیله میومد و میرفت)

به من گفتن تو چی کشیدی از دست این آدم روانی!!!

٢٣ شهریور جواب اعتراض دودو به حکم جهیزیه رو دادم(تبادل لوایح )...

من مهریه ام ١١۴ تا سکه + هزینه یک حج عمره و یک حج تمتع بود....

خوب تکلیف ١١۴ سکه که معلوم بود ولی باید احتساب هزینه دو تا حج از اداره حج استعلام می شد ...چون تو سال جدید هنوز استعلامی نکرده بودن...

خوب بنابر این یه نامه استعلام قیمت برای سازمان حج و زیارت بردیم و اونجا استعلام قیمت صورت گرفت و حدودا ۵ میلیون محاسبه شد...(تقریبا بابت پرونده هام کل ادارات و کلانتریها و دادگاههای و دادسراها رو مجبور شده بودم برم )

٢۵ شهریور ابلاغ در خصوص مهریه رو با سرباز بردیم منزل مشترکمون که اگر مالی داری معرفی کن و یا بیا مهریه رو پرداخت کن و در ضمن گفته بودن از همسایه ها هم در خصوص داشتن مال و اموال تحقیق بشه....تو ابلاغ نوشته شده بود در صورت عدم پرداخت مهریه  طبق قانون عمل میشه.....از مدیر ساختمون پرسیدم ( با اینکه می دونستم دارن چرت می گن که قرارداد فسخ شده با این حال خواستم خیالم راحت بشه) و گفت نه قراردادی فسخ شده و نه وسایلی برده یا آورده شده و نه مستاجر جدیدی اومده...(اخه وقتی گفتن قرارداد خونه ٢ خرداد فسخ شده و من گفتم ٢۴ تیر جهیزیه رو آوردم گیر افتادن و چرت ترین حرف ممکن رو زدن که ما با مستاجر جدید به توافق رسیدیم که وسایل تو خونه ایشون بمونه!!!!!!!!!!!!!(فکر کن حرف از این چرت تر)

همون ٢۵ رفتم دادگاه و جواب لایحه اعتراض به حکم تقسیط مهریه رو هم دادم (تبادل لوایح)

٢٧ یه نامه برای دادستانی تو کاخ دادگستری بردم و با فکس نامه دادگاه به اداره گذرنامه آقای دودو به مدت یکسال ممنوع الخروج شد...

گفته بودم دودو همه مدارک تحصیلی و پزشکی و بانکی و دفترچه بیمه های قبلیم و آلبوم و ...رو از خونه خارج کرده بود و برای پرونده فسخ نکاحم بد نبود که مدارک سابق پزشکیم رو داشته باشم...رفتم مرکز رادیولوژی پارسیان که برای کیست سونوگرافی انجام داده بودم ...سابقه رو از تو کامپیوتر برام در  آوردن و یه پرینت دیگه بهم دادن...ولی خانم دکتری که اون زمان پای این برگه رو امضا کرده بود از اونجا رفته بود و فقط هم خود ایشون باید این کار رو انجام می داد....خلاصه با هر بدبختی بود با پرس و جو خانم دکتر رو تو بیمارستان بقیه الله یافتم و قضیه رو براش شرح دادم و ایشون هم برگه رو مهر و امضا کرد...

٣١ روز جالبی بود...گفتم که ساعت ١٠:٣٠ وقت رسیدگی پرونده فسخ نکاح مسخره مون بود....

خوب در ماده ١١٢٣ قانون مدنی در مورد امکان فسخ نکاح حرفی از زخم معده و کیست زده نشده...(که اولا هر دو تاش بعد از ازدواج اجاد شده بود و ثانیا بهبود پیدا کرده بود )

در ضمن ماده ١١٣١ قانون مدنی میگه خیار فسخ فوری است...یعنی وقتی دودو بعد از ازدواج به قول خودش فهمیده تدلیس در ازدواج صورت گرفته بلافاصله باید تقاضای فسخ می کرد نه اینکه حالا که تو همه پرونده ها محکوم شده و بعد از ١٠ ماه از تاریخ عقد....

یعنی با طرح این دادخواست  همه مطمئن شدن نه تنها دودو هیچی نمی فهمه و واقعا دودو هستش بلکه وکیلش هم هیچی نمی دونه و  کوچکترین اطلاعی از قانون نداره(واقعا هیچی نمی فهمید...حتی در مورد مساله کوچکی مثل ابلاغ هم مشکل داشت ...من نمی دونم این وکیل قلابی بود یا واقعا هیچی حالیش نبود...)

آخه آدم تا چه حد می تونه نادون و دودو باشه....این خانواده  جمیعاً به  اتفاق وکیلشون عقلاشون رو هم ریخته بودن شده بود طرح این دادخواست که مثلا من رو خلع سلاح کنن..یعنی یکی از اون یکی عاقلتر نبود !!!!

از یه طرف تقاضای الزام به تمکین میده که باید بیای زندگی کنی و از طرف دیگه تقاضای فسخ نکاح مسخره رو می ده که یعنی عقد اصلا باطله...(همه بهشون خندیدن که توضیح می دم)

روز ٣١ وکیل محترم تنها اومدن....به شدت تو حس....قاضی هم که گفته بودم در به در دنبال این دو نفر می گشت و خانم وکیل هم از همه جا بیخبر اومد تو دادگاه...

قاضی عصبانیتش رو کنترل کرد و خیلی اروم ولی بی مقدمه گفت خانم "ف " واقعا تو وکیلی....آبروی هر چی قانونه بردی...پرونده چندمه که داری روش کار می کنی؟ تازه کاری؟وکیله پررو گفت چطور؟گفت شما کتبا به من و کارمندام توهین کردین...من می خواستم صورتجلسه کنم و بفرستم کانون وکلا ...ولی گفتم تازه کارید سابقه نشه براتون...من تبانی کردم ؟وکیله یه کم هول شد ولی خیلی روش زیاد بود گفت بله که دیگه داد قاضی در اومد...گفت نه مثل اینکه با شما نمیشه به زبون خوش حرف زد...

گفت قبل از شروع اون دادگاه اول صورتجلسه توهین شما رو تنظیم می کنم...شما جلوی چشم این سه نفر (من و منشی دادگاه و کارآموزی که میومد اونجا) به من مجددا این اتهام رو زدین...از ما پرسید حاضرین صورتجلسه رو امضا کنین..توهینش رو شما هم شنیدین؟ما هم گفتیم بله و صورتجلسه تنظیم شد و امضا شد و رفت که بره کانون وکلا...

خوب قبل از شروع دادگاه وکیل بدترین ضربه رو خورد و مسلمه که دو تا حرف چرت هم به اون مزخرفات پرونده فسخ نکاح اضافه کنه و کارشون رو خرابتر کنه....قاضی گفت کیست و زخم معده رو که همه الان دارن...تو ماده  ١١٢٣ قانون مدنی رو تا به حال مطالعه نکردی؟لااقل می خوندیش یک بار و بعد تقاضا می دادی...گفت این تقاضای موکلم بوده...گفت موکلت هر چی بگه تو قبول می کنی...وظیفه تو بود که بهش بگی این حرف بیخوده ..

قاضی به من گفت از نظر من این دادخواست رد شده است....

گفتم آقای قاضی ولی من می خوام برم پزشکی قانونی....البته با هزینه همسرم...حتی اگر دادخواست رد هم بشه که هست یه چکاپ میشه....اونم با هزینه همسرم که می خواد سر به تنم نباشه و حالا باید هزینه درمانم رو متقبل بشه(کاری که قبلا هرگز نکرده بود و من هر جا رفتم با هزینه خودم رفتم)...حالا وقت انتقام بود...

قاضی به وکیل گفت بسیار خوب باید هزینه ها رو بپردازین ...

گفتم فقط بحث هزینه نیست ....آقای دودو یا وکیلشون باید حتما باشن...چون  می ترسم من خودم برم و نتیجه ای که اینا می خوان نباشه و بگن با پزشکی قانونی هم تبانی کردیم!!!!و قرار گذاشتیم برای ٢٣ مهر که وکیلش بیاد و با هم بریم پزشکی قانونی ...

ختم جلسه اعلام شد...

وکیله کم مونده بود گریه اش در بیادو از دادگاه با عصبانیت رفت بیرون....تجربه کاری خوبی نبود براش...

آقای "آ" و خانم " ن" گفتن چه کارش کردی اینجوری رفت بیرون...گفتم من هیچی...هر کاری کرده خودش کرده و جریان دادگاه رو گفتم و کلی همه کیف کردن...

آخه دیگه بحث من نبود ....به اونا هم توهین شده بود ....

٨ مهر یه روز استثنایی بود....اون روز تقاضای اعمال ماده ٢ رو کردم و بالاخره حکم جلب دودو رو گرفتم....

پ.ن: و خدایم در آیه 5 سوره انشراح چه زیبا مژده داده که پس "بدانکه به لطف خدا" با هر سختی البته آسانی هست و بلافاصله در آیه 6 همین سوره مبارکه مجدداً تاکید می کند که و"در عالم" با هر سختی البته آسانی هست.

و من به این بشارت خدای مهربانم ایمان دارم  و می دانم که پس از تحمل همه این سختیها روزی به آرامش خواهم رسید...به  امید آن روز

ادامه دارد....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد